لیست کامل برندگان گلدن گلوب “Golden Globe 2019”

لیست کامل برندگان گلدن گلوب “Golden Globe 2019”

در این دوره از جوایز گلدن گلوب، فیلم «معاون» ساخته «آدام مک‌کی» با بازی «کریستین بیل» در نقش «دیک چنی» در شش بخش سینمایی نامزد کسب جایزه بود و «ترور جانی ورساچه» در بخش تلویزیونی در چهار بخش شانس کسب جایزه داشت.
فهرست کامل برندگان جوایز سینمایی و تلویزیونی گلدن گلوب ۲۰۱۹ از این قرار است: 
**برندگان بخش سینمایی: 
*بهترین فیلم درام
نامزدها: «پلنگ سیاه»، «کلنزمن سیاه»، «راپسودی بوهمی»، «اگر خیابان بیل ‌می‌توانست حرف بزند»، «ستاره‌ای متولد شده است»
برنده: «راپسودی بوهمی»
*بهترین فیلم کمدی یا موزیکال
نامزدها: «آسیایی‌های خرپول»، «محبوب»، «کتاب سبز»، «بازگشت مری پاپینز»، «معاون»
برنده: «کتاب سبز»
*بهترین کارگردانی
نامزدها: بردلی کوپر (ستاره ای متولد شده است)، آلفونسو کوارون (روما)، پیتر فارلی (کتاب سبز)، اسپایک لی (کلنزمن سیاه)، آدام مک‌کی (معاون)
برنده: آلفونسو کوارون (روما)
*بهترین بازیگر نقش اول مرد درام
نامزدها: بردلی کوپر (ستاره ای متولد شده است)، ویلم دفو (در دروازه ابدیت)، لوکاس هجز (پسر پاک شد)، رامی ملک (راپسودی بوهمی)، جان دیوید واشنگتن (کلنزمن سیاه)
برنده: رامی ملک (راپسودی بوهمی)
*بهترین بازیگر نقش اول زن درام
نامزدها: گلن کلوز (همسر)، لیدی گاگا (ستاره‌ای متولد شده است)، نیکول کیدمن (نابودگر)، ملیسا مک‌کارتی (هرگز می توانی مرا ببخشی؟)، روزاموند پایک (یک زندگی خصوصی)
برنده: گلن کلوز (همسر)
*بهترین بازیگر نقش اول مرد کمدی یا موزیکال
نامزدها: کریستین بیل (معاون)، لین مانوئل میراندا (بازگشت مری پاپینز)، ویگو مورتنسن (کتاب سبز)، رابرت ردفورد (پیرمرد و اسلحه)، جان سی. رایلی (استن و اُلی)
برنده: کریستین بیل (معاون)
*بهترین بازیگر نقش اول زن کمدی یا موزیکال
نامزدها: امیلی بلانت (بازگشت مری پاپینز)، اولیویا کولمن (محبوب)، السی فیشر (کلاس هشتم)، شارلیز ترون (تالی)، کنستانس وو (آسیایی‌های خرپول)
برنده: اولیویا کولمن (محبوب)
*بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
نامزدها: ماهرشالا علی (کتاب سبز)، تیموتی شالامی (پسر خوب)، آدام درایور (کلنزمن سیاه)، ریچارد ای گرانت (هرگز می توانی مرا ببخشی؟)، سم راکول (معاون)
برنده: ماهرشالا علی (کتاب سبز)
*بهترین بازیگر نقش مکمل زن
نامزدها: ایمی آدامز (معاون)، کلیر فوی (نخستین انسان)، رجینا کینگ (اگر خیابان بیل می‌توانست حرف بزند)، اما استون (محبوب)، ریچل وایس(محبوب)
برنده: رجینا کینگ (اگر خیابان بیل می‌توانست حرف بزند)
*بهترین فیلمنامه
نامزدها: آلفونسو کوارون (روما)، دبورا دیویس و تونی مک‌نامارا (محبوب)، بری جنکینز (اگر خیابان بیل می‌توانست حرف بزند)، آدام مک‌کی (معاون)، پیتر فارلی، نیک واله‌لونگا، برایان کوری (کتاب سبز)
برنده: پیتر فارلی، نیک واله‌لونگا، برایان کوری (کتاب سبز)
*بهترین موسیقی اصلی متن
نامزدها: مارکو بلترامی (یک مکان ساکت)، الکساندر دسپلا (جزیره سگها)، لودویگ گورانسن (پلنگ سیاه)، جاستین هورویتز (نخستین انسان)، مارک شایمن (بازگشت مری پاپینز)
برنده: جاستین هورویتز (نخستین انسان)
*بهترین ترانه 
نامزدها: «پلنگ سیاه»، «دامپلین»، «یک جنگ خصوصی»،‌«پسر پاک شد»، «ستاره ای متولد شده است)،
برنده: ستاره‌ای متولد شده است
*بهترین فیلم خارجی
نامزدها: «کفرناحوم» (لبنان)، «دختر» (بلژیک)، «هرگز روی برنگردان» (آلمان)، «روما» (مکزیک)، «دزدان فروشگاه» (ژاپن)
برنده: «روما» (مکزیک)
*بهترین انیمیشن
نامزدها: «شگفت انگیزان ۲»، «جزیره سگ ها»، «میرای»، «رالف اینترنت را خراب می کند»، «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی»
برنده: مرد عنکبوتی، به درون دنیای عنکبوتی
**برندگان جوایز گلدن گلوب در بخش تلویزیونی:
*بهترین سریال درام
نامزدها: «آمریکاییها»، «محافظ»، «بازگشت به خانه»، «کشتن ایو»، «ژست»
برنده: آمریکایی‌ها
*بهترین سریال کمدی یا موزیکال
نامزدها: «بری»، «جای خوب»، «شوخی»، «روش کامینسکی»، «خانم میزل شگفت انگیز»
برنده: «روش کامینسکی»
 
*بهترین بازیگر مرد سریال درام 
نامزدها: جیسون بتمن (اوزارک)، استفن جیمز (بازگشت به خانه)، ریچارد مدن (بادیگارد) ، بیلی پورتر (ژست)، متئو رایس (آمریکاییها)
برنده: ریچارد مدن (بادیگارد)
*بهترین بازیگر زن سریال درام
نامزدها: کاترینا بلف (غریبه)، الیزابت ماس (سرگذشت ندیمه)، ساندرا اوه (کشتن ایو)، جولیا رابرتز (بازگشت به خانه)، کری راسل  (آمریکاییها)
برنده: ساندرا اوه (کشتن ایو)
*بهترین بازیگر مرد سریال موزیکال یا کمدی
نامزدها: ساشا بارون کوهن(آمریکا کیه؟)، جیم کری (شوخی)، مایکل داگلاس (روش کامینسکی)، دونالد گلاور (آتلانتا)، بیل هدر (بری)
برنده: مایکل داگلاس (روش کامینسکی)
*بهترین بازیگر زن سریال موزیکال یا کمدی
نامزدها: کریستن بل (جای خوب)، کاندیس برگن (مورفی براون)، آلیسون بری (GLOW)، ریشل بروسنام (خانم میزل شگفت‌انگیز)، دبرا مسینگ (ویل و گریس)،
برنده: ریشل بروسنام (خانم میزل شگفت‌انگیز)
*بهترین سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی
نامزدها: «روانپزشک»، «ترور جانی ورساچه: داستان جنایی آمریکایی»، «فرار به دانمورا»، «چیزهای تیز»، «یک رسوایی خیلی انگلیسی»
برنده: «ترور جانی ورساچه: داستان جنایی آمریکایی»
*بهترین بازیگر زن سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی
نامزدها: امی آدامز (چیزهای تیز)، پاتریشیا آرکت (فرار به دانمورا)، کانی بریتون (جان خبیث)، لورا درن (داستان)، رجینا کینگ (هفت ثانیه)
برنده: پاتریشیا آرکت (فرار به دانمورا)
*بهترین بازیگر مرد سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی
نامزدها: آنتونیو باندراس (نابغه: پیکاسو)، دانیل برول (روانپزشک)، دارن کریس (ترور جانی ورساچه: داستان جنایی آمریکایی)، بندیکت کامبربچ (پاتریک ملروز)، هیو گرانت (یک رسوایی خیلی انگلیسی)
برنده: دارن کریس (ترور جانی ورساچه: داستان جنایی آمریکایی)
*بهترین بازیگر زن مکمل سریال، سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی
نامزدها: الکس بورنستین (خانم میزل شگفت انگیز)، پاتریشیا کلارکسون (چیزهای تیز)، پنه لوپه کروز (ترور جانی ورساچه: داستان جنایی آمریکایی)، تندی نیوتن «وست‌ورلد»، ایوان استراهوفسکی (سرگذشت ندیمه)
برنده: پاتریشیا کلارکسون (چیزهای تیز)
*بهترین بازیگر مرد مکمل سریال، سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی
نامزدها: آلن آرکین در (روش کامینسکی)، کایرن کالکین (جانشینی)، ادگار رامیرز (ترور جانی ورساچه: داستان جنایی آمریکایی)، بن ویشاو (یک رسوایی خیلی انگلیسی)، هنری وینکلر (بری)
برنده: بن ویشاو (یک رسوایی خیلی انگلیسی)

 

 

معرفی کتاب “سالار مگس ها” Lord of Flies (نوشته اختصاصی امیر)

معرفی کتاب “سالار مگس ها” Lord of Flies (نوشته اختصاصی امیر)

این کتاب رو تازه خوندم. دیدم بد نیست حالا که داریم فیلمها رو معرفی میکنیم، یه کتاب رو هم معرفی کنیم. البته کتاب بسیار معروفی است و فکر می کنم خیلی ها خونده باشن، اما خب چون بعد از خوندن این کتاب ذهن خودم خیلی مشغول شد، گفتم یه بررسی اجمالی بکنم این کتاب رو. کلا این کتاب از اون جنس کتاب هایی است که آدم تا مدت ها بعد از تموم کردنش همچنان بهش فکر می کنه.

نویسنده این کتاب آقای ویلیام گلدینگ این کتاب رو در سال ۱۹۵۴ نوشته. در خصوص آقای گلدینگ به همین بسنده می کنم که نویسنده ای است انگلیسی که یکبار نوبل ادبیات رو هم بدست آورده. بسیاری معتقدند مضامینی که او در این کتاب استفاده کرده ارتباط مستقیمی به تجربه ۵ ساله او در جنگ جهانی و چیزهایی که در این جنگ دیده است، دارد. یکمی به این مورد در توضیح شخصیت های کتاب خواهم پرداخت.

این کتاب در سال ۱۳۶۲ توسط آقای حمید رفیعی ترجمه شده که اتفاقا همین نسخه رو خوندم. گویا ترجمه دیگری هم توسط خانم مژگان منصوری از این اثر وجود داره.

خلاصه داستان اینه که هواپیمای گروهی از بچه های نوجوان مدرسه ای در جزیره ای سقوط می کند و بچه ها حالا باید در کنار هم زندگی کنند و راهی برای نجات پیدا کنند. اما در کنار درست کردن آتش، برپا کردن سایبان، و ایجاد نظم به چیزی فراتر احتیاج دارند و آن غلبه بر شر درونی خود است.

تا به حال اقتباس های زیادی از این اثر انجام شده که سه فیلم دقیقا اسم این رمان رو هم داشتند. حتی خیلی ها معتقدند که بسیاری از مضامین سریال “لاست” هم از این داستان برداشت شده. اما خب مسلمه که هیچ کدام از این فیلمها به ارزش خود رمان نیستند.

خب از اینجا می خوام یکمی شخصیت ها رو بررسی کنم، و واضحه که از اینجا به بعد خیلی از جاهای مهم داستان لو میره. پس خطر اسپویل شدیده و فقط کسانی که کتاب رو خوندند از این به بعد رو بخونن:

بیشتر بخوانید

معرفی انیمه After The Rain (نوشته اختصاصی فائزه)

معرفی انیمه After The Rain (نوشته اختصاصی فائزه)

انیمه: After The Rain

نام اصلی: Koi WaAmeagari No You Ni

حداقل برای من نام انیمه تداعی کننده ی خشونت (Tokyo Goul)،شینیگامی ها (Death Note)، فیلر های روی اعصاب (Bleach)، مبارزات موجودات ناشناخته ی انگلی (Parasyte Maxim) و موقعیت های عجیب و غریب از دنیای برزخ (Death Parade) بود هرچند تک تک عناوین بالا را دوست داشتم و همچنان هم درگیر رسیدن “لوفی کلاه حصیری” به عنوان پادشاه دزدان دریایی هستم اما  روزی روزگاری انیمه ای را دیدم که تمامی خشونت عناوین بالا را شست و گذاشت کنار!

دقیقا یادم نیست از کجا ولی خیلی اتفاقی با انیمه ی After The Rain آشنا شدم. قسمت اول را دیدم و فضای انیمه برایم نامانوس بود، نه خبری از درگیری و آدم خواری و خون و خون ریزی بود نه خبری از برزخ و شینیگامی ها… داستان خیلی ساده بود عشق یک دختر ۱۷ ساله به یک مرد ۴۵ ساله، خواندن جمله  ی قبل شاید این سوال را به وجود بیاورد که: خب همین؟ و جواب این است: بله همین…

اما چرا در مورد این انیمه مینویسم؟ شاید تِم و فضای این انیمه (احساسات) من را لمس کرد اینکه در قسمت اول نقش اول داستان “آکیرا تاچیبانا” وقتی در اوج یاس و ناامیدی پس از آنکه به خاطر آسیب پای شدید برای همیشه باید از تیم دو مدرسه و تا آخر عمر از دویدن (که بینهایت عاشق آن است) خداحافظی کند در زیر باران به کافه ای میرسد تا مردی را ملاقات کند که در آن موقعیت او را تحت تاثیر قرار میدهد… صاحب کافه، مردی ۴۵ ساله  که شاید همه او را کمی بی عرضه و دست و پا چلفتی میدانند اما تنها آکیرا است که خودِ واقعی او را میبیند… خودِ واقعیه ارزشمند او را…

موسیقی متن فوق العاده همراه و تِم اصلی باران در ۱۲ قسمت انیمه حال و هوای خاص و لطیفی را دارد که برای من یک نفر بعد از دیدن فصل سوم انیمه ی Tokyo Goul واقعا لازم بود! البته در مورد پسرها مطمئن نیستم اما حس میکنم جمع کثیری از بانوان گرامی با دیدن این انیمه گَه گاهی با شخصیت اصلی همذات پنداری کنند و این انیمه مناسب روحیات آنها باشد. (برای من که بود!)

بیشتر بخوانید

نقدی بر لاتاری (نوشته اخصاصی امیر)

نقدی بر لاتاری (نوشته اخصاصی امیر)

“ویرانه ذهنی یک فیلمساز صاحب سبک”

فیلم لاتاری رو با دنیایی از انتظارات از کارگردانی دیدم که از دیدن فیلمهاش حال خوبی بهم دست میداد. فیلمسازی تقریبا هم سن و سال که میشد با هر فیلمش انتظار فیلم بعدی اش رو کشید. اما نه، لاتاری از آن امام زاده هایی است که شفا نمیدهد. نمی دانم، شاید مهدویان در هیاهوی دو فیلم قبلی گم شد، ناگهان آدرس اشتباهی گرفت و لاتاری را ساخت.

بی خود نیست که لاتاری تقریبا هر جا که دیده شد، پسندیده نشد. یک نمونه جشنواره فجر بود که در هیچ از جوایز نقشی نداشت و صدای تهیه کننده محترم (محمود رضوی) رو هم درآورد. البته طبق معمول آقای تهیه کننده همیشه معترض، حتی به داوران جشنواره فجر هم رحم نکرد و آنها را تهدید به شکایت کرد!!

لاتاری نیمه اولی قابل قبول، و نیمه دومی بسیار بد و زننده دارد. فیلم خوب شروع می شود و سعی می کند بیننده را با داستان درگیر کند. اما مشکل از نیمه دوم و جایی است که منطق داستانی جای خود را به فریادهای بی امان فیلمساز می دهد که از دهان بازیگران خارج می شود. بغض و کینه ای عمیق که اینقدر توی ذوق می زند که حتی تماشای فیلم تا پایان را سخت می کند. این وسط انگار فقط قصد تحریک حس ناسیونالسیتی بیننده است. به این دیالوگ ها دقت کنید:

  • “گفت خلیج؟ اشتباه گفت، خلیج فارس” آن هم در وسط یکی از مثلا پراسترس ترین سکانس های فیلم
  • “این که مه نیست. گرد و خاکه. گول ظاهر اینجا رو نخور، اینجا بیابونه هنوز”
  • “این عربها هر کثافتکاری که بگی اینجا می کنن”
  • “دنیا و با پول خریدند، هیچکس هم هیچ کاری نمی تونه بکنه”

اما مشکل اینجاست که کارگردان می خواهد شعارهای خودش رو به همین مستقیمی به بیننده بده. شکل یک بیانیه که شخصیت اصلی با فریاد در یک صحنه آخر می خونه، شکل شعارهایی که اغلب فیلم رو پر کرده و هر بیننده ای گوشش از این حرفها پره. و یکی هم نیست که بگه آخه جناب مهدویان دیالوگ نویسی و فیلمسازی یک هنره، شما که در فیلم “ماجرای نیمروز” به تمام و کمال نشون دادی این هنر رو داری، چطور اینقدر نزول کردی، در حد این شعارهای سطح پایین.

اما در کمال تعجب این آقای مهدویان در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد و گفت این اثری فاشیستی است و اشکالی هم ندارد چون شاهنامه هم یک جور اثر فاشیستی است!!!!

در کل فیلم معجونی است از خشونت. خشونت ذاتی در لحظه لحظه فیلم و خشونتی تصویری که هیچ ابایی از سوی سازندگان جهت نمایش آن وجود ندارد. در انتها هم کارگردان خوشحال است که شخصیت اصلی مثلا یکه و تنها وسط یکی از لابی های هتل می ایستد و در حالیکه مرتکب قتل هم شده، بیانه خودش رو خطاب به عرب ها می خونه، که آدم  رو یاد فیلمهای هندی و یا سری فیلمهای رمبو می انداخت. اما باز تکلیف آدم با یک فیلم هندی کاملا مشخصه، اما با این فیلم نه.

مهدویان که در دو فیلم قبلی سعی کرده بود سبکی نیمه مستند رو در سینمای خودش استفاده کنه که اتفاقا در فیلمی مثل ماجرای نیمروز خیلی همه خوب کار می کنه، اینبار هم دوباره همون کار رو تکرار کرده. در حالیکه برای این فیلم با سبک فیلمبرداری و تدوین مستندوار هیچ سنخیتی نداره و فقط توی ذوق می زنه.

در خصوص بازی ها هم شخصا برای هادی حجازی فر ناراحت شدم. اینقدر شخصیتی که بازی می کرد، تصنعی و نچسب بود که واقعا این بازیگر با تمام مهارتش نتونسته بود دیگه کاری بکنه.

به نظرم بهترین بازی فیلم مربوط به “جواد عزتی” بود که شخصیتش بهتر از بقیه از کار دراومده بود، اما خب در همه کمبودهای دیگر فیلم گم شد.

در آخر سوالم از آقای کارگردان اینجاست که اگر مشکل استفاده از دختران ایرانی در دبی به شیوه های ناجور وجود داره، ایرانی ها باید چکار کنند؟ نسخه کارگردان اینه که هر ایرانی یک تفنگ دست بگیرد و وسط هتل ها و مراکز تفریحی دبی، این شیخ های کثیف! رو بکشند و داد بزنند که نمی تونید با ایرانی این کار رو بکنید. جناب فیلمساز البته این راه پیشنهادی سطح پایین و احمقانه! شماست. راه صحیح این مشکل اینه که دولت ما طی برنامه های جامع توانمندی مالی و ذهنی را به مردم بدهد و از این طریق این مشکل را برای همیشه از بین ببرد که شخصا فعلا عزمی برای این کار نمی بینم.

 

گذری بر حاتمی کیا و به وقت شام (نوشته اختصاصی بهرام)

۱- روزگاری سید ابراهیم نبوی در یک‌ستون طنز درباره ی ابراهیم‌حاتمی کیا چنین نوشته بود:

یک‌روز حاتمی کیا یه فیلم ساخت. بعد از فیلم یه خانم‌خیلی لطیف بهش گفت:« سلام آقای حاتمی کیا. خیلی ممنون که تو‌فیلمتون از ما حمایت کردین»

حاتمی کیا گفت:

« خواهش میکنم، ولی من از شما حمایت نکردم!»

بعد یه آقای خیلی خشن اومد و‌گفت:«سلام‌آقای حاتمی کیا. خیلی ممنون که تو فیلمتون از ما حمایت کردین.» حاتمی کیا گفت:«خواهش میکنم، ولی من از شما حمایت نکردم!»

و بعد خوش و خرم، همه با هم از سالن سینما رفتن بیرون…

و واقعیت هم همین بود. بعد از اکران آژانس شیشه ای، شاهد بودیم که همه ی اقشار جامعه با موضوع فیلم،و با شخصیتهای فیلم همدل بودند، و به نظر می‌رسید رگ خواب همدلی این مردم می تواند در دست حاتمی کیا باشد، در دست سینمای حاتمی کیا،  و در دست آنانی که در این داستان با او همراهند.

بر آمدن حکومتی انقلابی و هشت سال جنگ  باعث قطبی شدن جامعه می شود و تند شدن اختلاف بین اقشار جامعه. و بسیار به این رگ خواب برای وفاق ملی نیازمندیم.

۲-از تربت تا بادیگارد، راهی بود که حاتمی کیا پیمود تا به همه بگوید که ما چرا جنگیدیم. و چرا سینمای جنگ ما، از جنس اکشن های رابج نیست. و چرا سینمای جنگ در ایران ، اگر بخواهد سینمای اندیشه ورز باشد مجبور به تقبیح جنگ نیست…

این نوشته جای بحث در باره ی حقانیت ما نیست. ولی باید بدانیم هر قدم ما روی استخوان جان باختگان است، و بر فرض مخالفت با هر فکری، باید احترام خاک زیر پایمان را بداریم. اگر بهرام بیضایی در فیلمهایی مانند چریکه ی تارا این را به یادمان می آورد، و در نمایش آرش، حاتمی کیا این اسطوره های زنده ی نه در افسانه را نشانمان میدهد.

۳-در عالم هنر ، آنگاه که چشمه ی ذوق هنرمندی کور شد، شروع می‌کند به پر گویی، انتقاد از منتقدین، و زیر سوال بردن همکاران.

چنین بود که …

بیشتر بخوانید

لیست کامل نامزدها و برندگان گلدن گلوب ۲۰۱۸ Golden Globe Awards

لیست کامل نامزدها و برندگان گلدن گلوب ۲۰۱۸ Golden Globe Awards

در این مراسم که با اجرای «ست مایرز» در هتل بورلی‌ هیلتون لس‌آنجلس برگزار شد در نهایت فیلم «سه بیلبورد» موفق به کسب چهار جایزه از جمله بهترین فیلم درام،‌ بازیگر زن درام، فیلمنامه و بازیگر مرد نقش مکمل شد و فیلم «لیدی برد» نیز جایزه بهترین فیلم کمدی یا موزیکال را به خود اختصاص داد.

امسال «شکل آب» به کارگردانی «گیلرمو دل‌تورو» با نامزدی در هفت شاخه بیشتاز نامزدها بود اما در نهایت تنها به دو جایزه بهتری کارگردانی و موسیقی متن اکتفا کرد و «پُست» ساخته جدید «استیون اسپیلبرگ» نیز که در شش شاخه نامزد کسب جایزه بود دست خالی مراسم گلدن گلوب ۲۰۱۸ را ترک کرد.

در بخش تلویزیونی نیز سریال «دروغ‌های کوچک بزرگ» موفق به کسب جایزه بهترین مینی‌سریال یا فیلم تلویزیونی و سه جایزه بازیگری شد.

فهرست کامل نامزدها و برندگان هفتادوپنجمین دوره جوایز سینمایی و تلویزیونی گلدن گلوب (۲۰۱۸) به شرح ذیل است:

* بهترین فیلم درام

نامزدها مرا به نامت صدا کن، دانکرک، پُست، شکل آب، سه بیلبورد خارج از اِبینگ میزوری

برندهسه بیلبورد خارج از اِبینگ میزوری

 

*بهترین فیلم کمدی یا موزیکال  

نامزدهاهنرمند فاجعه، برو بیرون،‌ من، تونیا، برترین شومن، لیدی برد

برندهلیدی برد

  بیشتر بخوانید

برندگان هشتاد و نهمین اسکار در سال ۲۰۱۷ (OSCAR 89)

برندگان هشتاد و نهمین اسکار در سال ۲۰۱۷ (OSCAR 89)

نامزدهای بهترین فیلم:

مهتاب (Moonlight)

ورود (Arrival)
حصارها (Fences)
ستیغ اره ای (Hacksaw Ridge)
اگر از آسمان سنگ ببارد (Hell or High Water)
شخصیت‌های پنهان (Hidden figures)
لالالند (La La Land)
شیر (Lion)
منچستر کنار دریا (Manchester By the Sea)

توضیح: این بخش از اسکار یک بی نظمی تاریخی بود. در حالیکه وارن بیتی روی صحنه آمده بود تا نام بهترین فیلم اعلام کند،‌ ناگهان نام فیلم لالالند La la land رو برد و تمام عوامل این فیلم روی صحنه رفتند و جوایز اهدا و در حال سخنرانی بودند که ناگهان از عوامل برگزاری مراسم روی سن اومدند و اعلام کردند که پاکتی که باز شده اشتباه بود، و اسکار بهترین فیلم امسال به فیلم “مهتاب Moonlight” می رسد. جل الخالق. یعنی صد رحمت به جشنواره فیلم فجر!!!! که حداقل چنین چیزهایی درش رخ نمی ده. حالا از اون موقع هم همینطوری بحث ادامه که وارن بیتی چه اشتباهی کرده، یا کسی که پاکت اول رو داده اشتباه کرده یا …
نامزدهای بهترین کارگردانی:

دیمین شزل برای فیلم  لالالند (La La Land)

دنیس ویلنوو برای فیلم ورود (Arrival)
مل گیبسون برای فیلم ستیغ اره ای (Hacksaw Ridge)
کنت لانرگان برای فیلم  منچستر کنار دریا (Manchester By the Sea)
بری جنکینز برای فیلم مهتاب (Moonlight)
توضیح: یکی از محبوب ترین کارگردانان سینمای که با دو ساخته خودش یعنی “شلاق” Whiplash و لالالند غوغایی به پا کرده و تبدیل به جوانترین کارگردانی شده که اسکار گرفته. واقعا باید تولد آقای کارگردان رو بهش تبریک گفت.

بیشتر بخوانید

Page 1 of 2
1 2